فروشگاه

مشاهده همه

رمان ویژه

مشاهده همه

رمان آنلاین

مشاهده همه
سایت آوای خیس زیر نظر ستاد ساماندهی و در راستای قوانین جمهوری اسلامی فعالیت می کند . کد شامد 1-1-697231-65-0-13
رمان ماه در عقد ارباب

دانلود رمان ماه در عقد ارباب pdf از مهدخت مرادی

با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر و PDF

ژانر رمان :عاشقانه،ارباب رعیتی،خون بسی،هیجانی

خلاصه رمان ماه در عقد ارباب

هامان پسر رستم خان پنهانی و بدور از چشم اهالی ده و خانواده هایشان

دختر دشمن پدرش، حاج محمود را صیغه ی خود میکند. آن دو عاشق و دلباخته ی

هم می‌شنوند، طی جریان هایی برادر سوما دست به قتل ناخواسته ای می‌زند و

جسد را در گودال غرق میکند. اما این راز سر به مهر نمی‌ماند و

با برملا شدنش جانی میرود، عشقی میسوزد و

فاصله ها دست به گریبان میشوند…

‌#عشق #اشک #خون #خشم #اجبار….

همه و همه در رمان #ماه_در_عقد_ارباب

رمانی فوق‌ العاده هیجانی

رمان های پیشنهادی:

دانلود رمان عموزاده

دانلود رمان دنیای ناآرام

بخشی از رمان:

درِ ماشین کلاسیک اش را گشود و مرا به خروج دعوت کرد. به چادرم چنگ زدم و پیاده شدم.

هوای مه آلود و چشم اندازی که تمام روستارا در بر می‌گرفت نگاهم را به سوی خود ربود…

– بهتر نیست چادرت و دربیاری؟

سوال اش حواسم را از منظره ی دلنشین رو به رو گرفت و به سوی خود پرت کرد! لب گزیدم و آرام برگشتم:

– نه ارباب! اینطوری راحت ترم…

و بعد لبه ی چادرم را به فک ام چسباندم و سر زیر بردم! درگلو خندید و طمانینه به سمت ام قدم برداشت!

لرزی زیر پوست ام دوانده شد، با این که بعد از یک‌سال تلاش های پی در پی اش بلاخره دل‌ام را رام خود کرده بود

هنوز هم ترسی کنج دلم لانه کرده بود و نمی‌گذاشت آن‌طور که باید از کنار او بودن لذت ببرم!

نزدیک که شد قامت بلند و شانه های پهن اش فاصله طبقاتی ارباب، رعیتی میانمان را بیشتر به رخ کشید و زبانم را بیخ کوتاه کرد!

دست پشت کمر برد سر خم کردو پچ زد:

– دختر حاجی راحت باش، قرارمون چی بود هووم؟

آرام نگاه از نیم بوت های چرم اش گرفتم و نگاه بالا کشیدم و به چشمان سیاه اش دادم:

– ق! قرار؟!

نگاه‌اش را میان چشمانم ردو بدل کرد و در نهایت در جای جای صورت ام نشاند! لبخندی کنج لب‌اش جا خوش کرد و لب زد:

– دل من اسیره چشمای خوشگلته…دلم می‌خواد وقتی کنارمی راحت باشی!…

با کلام دلربایش باری دگر دلم را لرزاند و عرقی بر پیشانی ام نشاند:

– راحتم!

وقتی دید جوابم دروغی بیش نبوده، قامت راست کرد و اخم درهم کشید:

– نیستی! راحت نیستی سوما…

○●○

 

 

قیمت۲۵۰۰۰

 

چند امتیاز ستاره میدی به این رمان ؟؟

برای ثبت امتیاز روی ستاره کلیک کن

امتیاز کل : 3.8 / 5. تعداد رای : 830

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: ماه در عقد ارباب
  • ژانر: عاشقانه،ارباب رعیتی،خون بسی،هیجانی
  • نویسنده: مهدخت مرادی
  • تعداد صفحات: 1178

لطفا نظر خود را بنویسید

نظر با ارزش شما پس از تایید مدیر نمایش داده می شود.

  • پاسخ مارال قنبری [ 2023/06/20 ]

    👌❤❤❤❤❤

  • پاسخ عالیه فاطمی [ 2023/06/20 ]

    این رمان بسیار زیباست😘

  • پاسخ نازگل [ 2023/06/20 ]

    عالی بود

عضویت در کانال آوای خیس