دانلود رمان سودا pdf از ملیسا حبیبی
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر
ژانر رمان: عاشقانه
خلاصه رمان سودا
دختری به اسم سودا که عاشق رادمان هم دانشگاهیش میشه اما وقتی با خواهرش آشناش میکنه عاشق هم میشن و
رادمان با خواهر سودا ازدواج میکنه سودا برای فراموش کردم رادمان به خارج از کشور میره تا ادامه تحصیل بده و بعد چهارسال برمیگرده
اما میبینه هنوزم به رادمان بی حس نیست برای همین تصیمیم میگیره ازدواج کنه با اولین خواستگارش.
رمان های پیشنهادی:
بخشی از رمان
با خوشحالی بهشون نگاه کردم چشمام پر شده بود امیدوارم خوشبخت بشن با بغض نگاهشون
میکردم.
ناخوداگاه یه قطره اشک از چشمام افتاد سریع با دستم پاک کردم از جام بلند شدمو رفتم سمتشون.
همدیگرو بغل کرده بودنو میخندیدن با لبخند رو به سها گفتم:خواهری مبارک باشه ایشاالا خیلی
خوشبخت بشین.
سها نگاهم کردو لبخند زدو بغلم کردو کنار گوشم گفت:سودا ببخشید
با لبخند ازش جدا شدمو گفتم:هیچوقت معذرت نخواه، دوست دارم سها
بعد رو به رادمان با لبخند گفتم:مواظب خواهرم باش.
سرشو تکون داد از کنارشون رد شدم رفتم سمت صندلیم ، کتمو برداشتمو به سمت در سالن رفتم.
ازش خارج شدم چند نفر بیرون ایستاده بودن سریع رفتم گوشه حیاط و زدم زیرگریه.
قیمت۲۶۰۰۰
- نام کتاب: سودا
- ژانر: عاشقانه،طنز،ازدواج صوری،همخونه ای،مذهبی
- نویسنده: ملیسا حبیبی
- تعداد صفحات: 3402
لطفا نظر خود را بنویسید