
دانلود رمان زالو pdf از پریسان خاتون
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر
ژانر رمان: عاشقانه،اجتماعی،معمایی
خلاصه رمان زالو
بعد از بیست سال، سر و کلهی میلاد کیایی پیدا شده که خاتمه بده به اینهمه سال
ظلم و زور. و ادعا داره که یه آغوش امن پدرانه به دخترش بدهکاره!
دختری که حاصل یه صیغهی سه ماهه بود و وقتی هنوز به دنیا نیومده بود،
میلاد شونه خالی کرد از زیر بار وظیفهی پدریش و
به مدت بیست سال غیبش زد.
غیبزدنی که باعث شد سرایدار و کاسهتوالتلیسِ زخمخوردهی خانآقا بشه
دومادش و چنگ بندازه روی همهی اون مال و اموال!
غیب زدنی که باعث شد هوتن به تقاص گناه و ظلمی که خانآقا در حق ناهید و
هاله و آبان کرد، بیست سال به زندگی نحسشون بتازونه و خفتشون بده!
و حالا هوتنِ زخمخوردهاییه که نمیخواد با این واقعیت تلخ کنار بیاد و
باور کنه که بعد از اون همه بلا و مصیبت، کارش به اینجا کشیده شده!
***
رمان های پیشنهادی:
.
بخشی از رمان
چشمهایم را باز کردم و با بهت به اردشیری چشم دوختم که از شدت خنده، اشک در گوشه و کنارهای چشمهای عقابیاش رخنه کرده بود و
همانگونه که خنده مجالاش نمیداد، با نفس-نفس و بریده-بریده گفت:
– جمع کن خودتو سگ پدر… تهِ همهی اُلدرم بُلدرمهات… این بود؟!
دوباره خندید. روی آرشههای مغزم دست کشید. با سرِ اسلحهاش به پایینتنهام اشاره زد و نگاهِ مبهوت و روح پریدهی من بود که روی شلوارِ خیسم، دو-دو زد.
خرناس کشید و لب جنباند:
– یه کلتِ بیفشنگ شاشید به کلِ هیکلت که!
این مرد با من چه کرده بود؟ من را به چند کیلومتری مرز ترس رسانده بود، که نتیجهاش آن اتفاقِ شوم و خجالتآور شد؟!
که آنگونه جلوی چشمهای آبان به نابودیام کشاند؟!
او خندید، من خندیدم. آرمان خندید، من خندیدم. من هیستریک خندیدم. من از ضعفم بود که میخندیدم و
به یکباره اشک بود که جایاش را با خط لبخندم عوض بدل کرد. غرورم را طور دیگری باخته بودم، دیگر چه اهمیتی داشت
نقابِ مقاومت به صورت بکشم و جلوی آبان اشک نریزم؟! اصلاً مگر التهابِ آن اتفاق شوم و ناباور، طور دیگری هم اِلتیام مییافت؟!
طور دیگری جز ریختنِ اشک؟ شاید که با نیست و نابود شدنِ آن کفتار پیر. شاید که با سگکش کردنِ آن لاشخورِ بیشرف!
به من پشت کرد و همانطور که شاهانهطور، شانهبهشانهی آرمان از ما دور میشدند، صدایش را پس کله انداخت و تهدید کرد:
– این یه پیشحساب بود که حساب کار دستت بیاد و واسه اربابت خط و نشون نکشی. لباساتو عوض کن، بیا بالا کارت دارم.
رفت… رفت و من را با غرور جزغاله شدهام تنها گذاشت… رفت و من را با آبان و غرورِ جزغالهشدهام تنها گذاشت!
قیمت۲۵۰۰۰
- نام کتاب: زالو
- ژانر: عاشقانه،اجتماعی،معمایی
- نویسنده: پریسان خاتون
- تعداد صفحات: 1175
رمان های پیشنهادی برای شما
رمان های بیشتر از پریسان خاتون
-
ستاره
[ 2023/11/10 ]
واقعا عالی بود لذت بردم الان تموم شد 😊🌹🌹🌹🌹🌹
-
Shahinnn
[ 2023/11/10 ]
..
.,سلام وقت عالی به خیر و شادی
مرحبا هزاران آفرین بر قلم زیبا و مغژ و ذهن و تخیلاتتون
داستان زیبایی بود -
Mohammad
[ 2023/11/10 ]
با سلام خدمت دوستان پیشنهاد میکنم حتماً این رمان بخرید خیلی خوبه ممنون از نویسنده 🌹🌹🌹🌹
-
۱۲۳۴
[ 2023/10/01 ]
بسیار رمان خوبی بود.ممنون از زحماتتون
-
Nadia
[ 2023/09/19 ]
وای بانو ، دستمریزاد
بسیار عالی، موفق باشید
خسته نباشید ، بهترین داستانی بود که خوندم، تداعی کننده ی حقیقت👌👌❤️
زنده باشید❤️❤️ -
کیانمهر
[ 2023/09/19 ]
تو کانال vip خوندم عالی بود دست مریزاد👌👌👌👌
-
فرخنده
[ 2023/09/19 ]
سلام و ادب
بالاخره خوندم رمان زالو را
اول داستان کمی گیج میشی از این حس بدی که از شخصیت اول قصه بهت دست میده
ولی کم کم دستت میاد چرا اینقدر بی احساسه نسبت به اطرافیانش
بعد از سالها رمان خواندن
رمان زالو بدلم نشست وهمراه با هوتن اشکم درآمد برای مظلومیت آبان وهاله و هلن
قلمتون مانا و تنتون سلامت🙏🙏 -
م.ص
[ 2023/09/19 ]
خیلی عالی بود قلمتون ماناجنذ تا رمان ازتون خونده بودم زالو بهترین وپرهیجانترین بود
-
سوران
[ 2023/08/17 ]
ایدهی خیلی قشنگی داشت با یه سبک نگارش جدید و خیلی جالب
-
ناشناس
[ 2023/08/17 ]
من آنلاین تو کانال ویآیپی خوندم این رمان رو
خیلی قشنگ بود واقعا -
ساجده
[ 2023/08/08 ]
قشنگ بود و با قلمی پخته
ارزششو داشت -
گلی حیدری
[ 2023/08/08 ]
احسنت ممنون از سایت آوای خیس بابت رمان های زیباشون
-
هانیه چراغی
[ 2023/08/08 ]
بسیار بسیار قلمی گیرایی دارن
لطفا نظر خود را بنویسید